loading...
مرکز گیمرهای حرفه ای
زبل بازدید : 187 پنجشنبه 01 تیر 1391 نظرات (0)

ماریا در بین بقیع اعضای حانواده اش متفاوت بود

او همیشه میخواست که شوالیه شود اما توسط بقیه یچه ها مورد تمسخر قزار میگرفت

او در نوجوانی دختری پسروار بود به همین دلیل خانواده اش به او فشار های تحمیل میکردند اما سرانجا

م او از انگلستان و قبیله ی خود به اورشلیم مهاجرت کرد

او در سفر های سخت و طولانی چیزی به نفع خود به دست آورد... یک شوالیه ی صلیبی

در این زمان او با فردی به نام رابرت دی سابل یک شوالیه فرانسوی دوست شد

او از طریق رابرت چیز های بسیاری به دست آورد و در انجمن تمپلار ها برای خود مقامی داشت تا اینکه لطائر رابرت را در سال 1192 به قتل رساند و این باعث شد تا رهبر جدید تمپلار ها آرماند بوچارت ماریا را از انجمن اخراج کند و بیرون بیاندازند

در این زمان نفرت ماریا از الطائر بسیار زیاد بود اما الطائر به او چهره واقعی تمپلار ها و فساد را در بین آنها به ماریا نشان داد تا او بتواند بهتر تصمیم گیری کند

در این زمان پس از سفر و آموختن برخی چیز ها و کار و مشورت با الطائر آن دو با هم دوست های صمیمی و در 1193 معشوقه هم شدند و ماریا همان قدر که الطائر به او متعهد بود متعهد شد پس با هم ازدواج کردند

آن دو در 1195 اولین فرزند خود را پس از دو سال به دنیا آوردند ، آن ها از هم جدا نشدنی بودند اما طولانی ترین جداییشان در سال 1204 برای ایجاد انجمنی در قسطنطنیه بود در سال 1217 پس از گذشت چندین سال ماریا به همسرش پیوست همراه با بزرگترین پسرشان "داریم" و برای ماجراجویی طولانی به مشرق رفتند اما پس از مدتی توسط مغول ها تهدید شدند و این تهدید بزرگ را نمیتوانست نادیده گرفت

اما آن ها پس از غیبتی طولانی در مصیاف بیش از ده سال با هم و در کنار هم ماندند و زندگی پر درد و زحمتی را در خانه گذراندند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 19
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 33
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 309
  • بازدید ماه : 941
  • بازدید سال : 6,692
  • بازدید کلی : 139,885